فریاد تنهایی در اوج بی کسی

ساخت وبلاگ
سال های کارشناسی سال 83 چقدر برای مهر ماه نقشه داشتم یا سال 89 زنجان اونجا و اون حال و هوا دوست داشتم صمیمیت بیشتر بود الان توی سن 37 سالگی حسی بهم نمیده ولی دوست داشتم تجربه کنم یه دست نوشته ای خواندم کوتاهی کنی و هر کسی برات تصمیم میگیره نسبت خودم شغلم و آینده ام و ازدواجم کوتاهی کردم وبلاگ یادگاری چهارشنبه سال 98 از فاطی سهرابی دارم اوضاع احوالش از وبلاگش میخونم چقدر دلتنگ خوابگاه و دوستان زنجامم .......این بوی ماه مهر فریاد تنهایی در اوج بی کسی...
ما را در سایت فریاد تنهایی در اوج بی کسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roiakhisb بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1402 ساعت: 12:01

این روزها با آدمهای سواد یا بی سواد منظورم تحصیلات دانشگاهی نیست ارتباطی و اجتماعی و حلال مشکلات خودشون بودنراست میگن به خاطر پول بهم رحم ندارن دارم میبینم برادر به یکدیگر رحم نمیکنه مثل عبداله با برادرانشاین روزها و شبها قبل از خواب به این موضوع فکر میکنم ای کاش ترس میگذاشتم کنار همون 10 سال پیش دل زده بودم به دریا از ایران رفته بودم یاشرکت خودمم راه می انداختم یا تغیییر رشته میدادممن که قرار بود از این رشته بیام بیرون ای کاش 10 پیش اینکار میکردم نه الان....راست میگن اگر همدیگر نبینید دیگه دوست نداری ببینیش .....من دارم با ذهنیت قبل و دعواهای قبل و تصویر قبلت زندگی میکنماین روزها از همه میشندیم که خیلی دور برت شلوغ کردی و یاد گرفته مثل آدمهای متشخص بپوشی و برخورد کنیمطمئنم دیگه نمینینمت .....هردو توی این شهر .....ولی نبینیم.....این روزها دلتنگت میشم بالای کوه .....به محله ای که توش زندگی میکنی نگاه میکنم.....نمیدونم این روزها سردرگمی خودم بیشتر شده....چسبیده ام به دانشگاه که محل تفریحم و کار و ورزش ....انشا سنتور یا گیتار برای خودم شروع میکنم فریاد تنهایی در اوج بی کسی...
ما را در سایت فریاد تنهایی در اوج بی کسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roiakhisb بازدید : 41 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1402 ساعت: 12:01